نمی دانم

نمی دانم...

نمی دانم...

مثال ۲: بد نیست مثالی هم از استراتژی فردی ارائه کنیم. فکر کنید تصمیم گرفته اید طی پنج سال آینده به زبان انگلیسی آنچنان مسلط شوید که نمره بالای ۸۰ از آزمون تافل بین الملل بگیرید (آرمان و هدف بلندمدت). برای رسیدن به این هدف لازم است تا به طور متوازن مهارت های خواندن، نوشتن، شنیدن و صحبت کردن را در خود به طور عمیق تقویت کنید (مسیر اقدام). پس باید در کلاس های آموزش زبان انگلیسی ثبت نام کنید، کتاب ها و فیلم های آموزش زبان را تهیه کنید، با افرادی ارتباط برقرار کنید که زبان انگلیسی خوبی داشته باشند و حاضر باشند با شما به زبان انگلیسی گفتگو کنند و … (تخصیص منابع). + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۶ساعت 15:49  توسط محمد حیدری  |  نمی دانم...

Rudolf Dreikurs taught the importance of being both kind and firm in our relations with children. Kindness is important in order to show respect for the child. Firmness is important in order to show respect for ourselves and for the needs of the situation. Authoritarian methods usually lack kindness. Permissive methods lack firmness. Kindness and firmness are essential for Positive Discipline. Many parents and teachers struggle with this concept for many reasons. One is that they often don't feel like being kind when a child has "pushed their buttons." Again I want to ask, "If adults want children to control their behavior, is it too much to ask that adults lea to control their own behavior?" Often, it is the adults who should take some Positive Time-out until they can "feel" better so they can "do" better. Many parents and teachers have mistaken notions about kindness. One of the biggest mistakes some parents and teachers make when they decide to try Positive Discipline is becoming too permissive because they don't want to be punitive. Some mistakenly believe they are being kind when they please their children, or when they rescue them and protect them from all disappointment. نمی دانم...

اولین چیزی که در این بحث به وجود میاد ، ایجاد اعتماد بین مشتریاتون هست ، مردم الان از سایت هایی که نماد اعتماد دارن هم کم خرید میکنن. اگه بخوای بیشتر مبحث رو باز کنی وارد معقوله طریقه پرداخت میشیم ، کیفیت کالا ، رضایت داشتن مشتری و ...و یه بحث دیگه هم در مورد کالایی که میخواین بفروشین هست ، بدلیجات یا لباس یا کفش یا ... ، اغلب فروشگاه های موفق و پر طرفدار به مشتری هاشون آپشن های خوبی میدن ، مثلاً شما بخوای کتونی بخری 2 تا کتونی دو تا سایز میفرستن و شما یکی که بهترین سایز واسه پات هست رو انتخاب میکنی و اون یکی برگشت میکنه به فروشنده. خود کالایی هم که میاری شرطه ..و یکی از مهمترین بحث ها ، طریقه ارسال و قیمت گذاری ها هست. بازار تو همه زمینه ها رقابتی شده. + نوشته شده در  یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۶ساعت 17:29  توسط محمد حیدری  |  نمی دانم...

این ۳۰ داستان کوتاه زیبا می‌تواند احساسات شما را متحول کند و شما را به فکر بیاندازد. ۱- امروز صبح، مثل تمام صبح های دیگر ده سال اخیر، پدر بزرگ ۸۶ ساله‌ام بعد از برگشتن از پیاده روی صبحگاهی، گلی را که برای مادر بزرگم چیده بود به او داد. امروز صبح من با پدربزرگ به دیدن مادر بزرگ رفتم و وقتی او گل را روی سنگ قبر مادربزرگ گذاشت با حسرت گفت:” کاش وقتی زنده بود هر روز صبح برایش گل می‌چیدم”. ۲- امروز درست در تولد ۴۷ سالگی‌ام نامه خودکشی را که ۲۷ سالگی نوشته بودم مرور کردم. اگر آن روز همسرم دو دقیقه دیرتر خبر پدر شدنم را به من می‌داد اکنون من وجود نداشتم. ۱۹ سال از آن روز می‌گذرد و دخترم، دلیل زندگیم ۲۱ ساله است و دو برادر کوچک‌تر نیز دارد. هر سال در روز تولدم این نامه را مرور می‌کنم تا شاید بیشتر بابت داشته‌هایم شکر گزار باشم. ۳- بعد از آسیب دیدن کمرم، اخراج از کار و از دست دادن خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردیم مجبور شدیم برای ادامه زندگی به منزل پدر همسرم نقل مکان کنیم و درست همین دوران دخترم دچار بیماری کشنده‌ای شده بود و ما در دوره بدی قرار داشتیم. با خودم فکر می‌کردم من چقدر بدشانس و بد بختم که صدای همکارم توی گوشم پیچید. گریه می‌کرد و فریاد می‌زد “ملیسای زیبایم در تصادف مرد” آن لحظه بود که حس کردم خیلی خوش شانس هستم. ۴- پنج سال بعد از مرگ همسرم یک روز صبح زوج جوانی به همراه ۳ فرزند کو نمی دانم...